به گزارش همشهری آنلاین به نقل از مهر، محمد وفایی که با همراهی «دلارا نوشین» رمان «دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد» را برای اجرای صحنهای آماده کرده است در قالب یک یادداشت درباره فرایند شکل گیری این اثر نمایشی که این روزها به کارگردانیهادی مرزبان در سالن اصلی مجموعه تئاترشهر روی صحنه توضیحاتی ارائه داد. د در این یادداشت آمده است:
رمانی که نمایشنامه شد
این ایام که آغازین روزهای قرن جدید است، صحنه سالن اصلی تئاتر شهر عرصه نمایش دیگری است از هادی مرزبان، کارگردان پیشکسوت و نام آشنای تئاتر ایران. نمایشی با عنوان «دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد». یک اثر نمایشی تاریخی سیاسی که درونمایهای عاشقانه دارد یا شاید به تعبیری، روایتی عاشقانه که در دل حوادث تاریخی و سیاسی رخ میدهد. این که کدام حال و هوا بر روند این اثر حاکم است شرحی پیچیده دارد و این به واقع یک درام چند وجهی است که قصه نمایش به خوبی از پس پرداخت آن بر میآید و اما از خود نمایش و اجرایی که از داستان آن روی صحنه رفته، بگذریم خالی از لطف نیست که شرحی را از جریان شکلگیری متن اثر به نظر برسانم.
این نمایشنامه حاصل همکاری دو نفری من محمد وفایی و خانم دلارا نوشین است که اقتباس کاملی است از رمان «دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد» نوشته شهرام رحیمیان. این رمان برای خیلیها آشناست و قصه جالب آن و قلم شهرام رحیمیان در روایت این داستان و شرح حال دکتر نون خیلی از خوانندگان را به خود جذب کرد و پس از انتشار، موفقیتهای زیادی را برای این کتاب رقم زد.
«دکتر نون» روایت مردی است که همه چیز و زندگیاش را در خدمت به اهداف سیاسی و ملی و ارادت و وفاداری به دکتر محمد مصدق یکی از پرچمداران تاریخ سیاسی ایران فدا میکند و سپس در چالشی بزرگ از درونیاتش و وقایع بیرونی، با خود و دنیای پیرامونش دست به گریبان میشود. قصه غریبی برای دکتر نون رقم میخورد که برایش سرنوشت غمانگیزی را در بر دارد.
این که این نمایش چطور به اجرا رسیده و متولد شده هم مثل قصه خود «دکتر نون» پر چالش است که شرحش به تفصیل در گفتههای کارگردان اثر ثبت به سابقه است. اما نمایشنامه آن همانطور که گفتم یک اقتباس کامل از رمانی است که شهرام رحیمیان نوشته و من و دلارا نوشین آن را برای اجرای صحنه ای ساخته و پرداخته کردهایم. اما خیلی از عزیزان معتقدند که نوشتن برای اجرای نمایش فینفسه کار نویسنده اثر دراماتیک است و سوال میکنند که در توضیح عناوین شما، «تنظیم یا برگردان برای صحنه» به چه معناست؟ خیلی خلاصه بگویم ساختار و نحوه نگارش این نمایشنامه کاملا طبق خواسته و نظر آقای مرزبان صورت گرفته است و به سال ١٣٩۵ بر میگردد که برگردان آن را از رمان مذکور به ما محول کردند.
همانطور که خیلیها میدانند، هادی مرزبان برای اجرای این نمایش بیش از ۱۰ سال انتظار کشیده و هر بار به دلیلی اجرای آن به تعویق افتاده است. چندین سال قبل ایشان از ما دعوت کردند که خیلی منسجم و به شکلی که منظور نظرشان است این رمان را برای اجرای صحنه به رشته تحریر در آوریم. طبق رویه معمول اقتباس، همین امر صورت گرفت و نمایشنامه ای با نگاه مشترک من و دلارا نوشین نگاشته شد. خب بالطبع آن نسخه ابتدایی، یک نمایشنامه بود با نگاهی به رمان «دکتر نون» و خاصیتها و کششها و روایت دراماتیک خودش را داشت که البته چهارچوب و ساختار آن و حتی نوع روایت قصه با نسخه فعلی خیلی متفاوت بود که البته این یک امر عادی است و در برداشت اثر این یک قاعده کلی به حساب میآید. به مرور و با تغییراتی که مد نظر آقای مرزبان بود، ایشان ما را متوجه آنچه خواست فکری و قلبیشان بود، کردند و نهایتا به یک نقطه مشترک رسیدیم. نمایشنامه چندین بار بازنویسی شد و دچار تحولات اساسی و ساختاری گردید و بعد از نگارش چند نسخه متفاوت، به اینجا رسید. نسخه فعلی که هست و در حال اجراست، تا حد زیادی آن چیزیست که مورد نظر کارگردان بود.
جواب اینجاست که خب اساساً این نوشته سفارش شخص آقای مرزبان بوده و نظرات ایشان باید به هر شکل تأمین میشده و این باید محصول نهایی نگاه ایشان باشد. گفتهام به این معنی نیست که رد و اثر ما در نوشته وجود ندارد و مراحل آن قطعا با پردازشهای مکرر و تبادل نظرهای فراوان صورت گرفته لکن شرط، خواست کارگردان است و این به صورت کلی لحاظ شده است. حتی نام نمایش عین نام کتاب است. بگذریم که شرایط حاکم بر تئاتر و تعطیل شدنهای مکرر و وقوع کرونا چه روند کاهندهای داشته و تولید این متن چقدر فرساینده بوده اما این تلاش آخر الأمر به ثمر نشست و آرزوی دوازده ساله محقق شد.
لذا اینکه «تنظیم یا برگردان برای صحنه» بدعت نیست و به درخواست خودمان مناسبترین عنوان برای کاری است که ما دو نفر انجام دادیم چرا که این یک چیدمان و آرانژمان است و کاملا وفادار به اصل رمان که این امر به دستور و نظر مستقیم آقای مرزبان بود که انجام شد. هر چند قسمتها و صحنهها و شخصیتهایی هم هست که اساسا در کتاب نیست و در نمایشنامه به آن پرداختیم، ولی آن بخشها هم اتصالهایی منطقی است که برای به جریان انداختن چالشهای دراماتیک امری ناگزیر است اما طوری نوشته شده که در خدمت اصل اثر است و برای پیشبرد درام و پرداخت آدمهای نمایش تعبیه شده است. مضافا برخی جاهای متن عینا خود واگویههای کتاب و شخصیتهای آن است و دیالوگها با کتاب انطباق دارد و اینکه پیاده سازی و گسترش داستان یک کتاب نه چندان قطور برای نمایشی با آن قواره و گنجاندن آن در قالبی چابک و بسیط طبق قاعده یک کارگردان صاحب سبک که در طول سالها نمایشنامههایی را از بزرگانی چون بهرام بیضایی، علی نصیریان، محمد رحمانیان و اکبر رادی به صحنه برده کار آسانی نیست. این اجرا، نتیجه شناخت و تجربه و همکاری است
به سهم خودم بگویم من چندین نمایش با آقای مرزبان کار کردهام و با روح کاری ایشان تا حد زیادی آشنا هستم. من در میان مخاطبان کارهای مرزبان بودهام، او مخاطب خود را دارد و میداند چطور کار کند و کارش را طوری بنوازد که رضایت حداکثر مخاطبان را به دست بیاورد. او برای مردم کار میکند و همه نوع سلیقهای را از هر قشری در نظر میگیرد و ایرانی بودن و ملی بودن و از جنس مردم بودن و تئاتر ایرانی ساختن با هر خمیرهای برای او در ارجحیت تمام است. کار ایشان ستودنیست. هادی مرزبان با پشتکارش و به انجام رساندن این اجرا در این ابعاد و در این شرایط سخت کرونا و اوضاع اقتصادی تئاتر به واقع جهد تمام کرد و نشان داد که دود از کنده بلند میشود! سلیقهها هم متفاوت است و نگاه مخاطب از هر جنسی حتی معدود نظرات مخالف نیز محترم است و البته کارهایی با این سبک طرفداران بیشماری دارد. در نهایت امید دارم که نتیجه کار ما مقبول واقع بشود و برای همه تئاتریها آرزوی موفقیت و تندرستی دارم.»
نظر شما